سرآغاز پیوند من و همرنج برمیگرده به زمانی که در رنج بودم ، نه اینکه الان نباشم ، نه! بالاخره رنج بخشی از این زندگیه. تفاوت من امروز اینه که راه التیام رنج هام و تبدیلشون به گنج رو بهتر از قبل بلدم.
اما این تفاوت از کجا شروع شد؟ میدونی رفیق گیر کار اونجاست که در رنجی ولی خودت خبر نداری.
چی بشه خوش شانسی بیاری و یه راهی پیش روت باز شه تا بخوای کشف کنی. تا وقتی توی تاریکی غوطه ور باشی درک از نور چه معنی میده؟
برای من هم نور معنایی نداشت با حال خودم خوش بودم و فکر میکردم اینی که دارم طی میکنم زندگیه. توهم دانش داشتم و فکر می کردم میدونم. فکر میکردم بلدم. روابط عمومی خوبی داشتم ولی نه به خاطر عشق به آدما ، نه! احساس چه میفهمیدم چیه؟ چنتا کتاب موفقیت خونده بودم و ذهن خامم قلبمه شده بود. روابط عمومی خوبم هم برای منافعم بود. تعریفم از زندگی خیلی با الانم فرق داشت. میگم که تو تاریکی عالم خودم بودم کنار درسم بیشتر تجارت رو دنبال میکردم. با آدم های موفق لینک میزدم. انصافا روابط عمومی خوبی هم ساختم ، بماند که بعد از اینکه ارزش هام عوض شد بعضی از این روابط پایدار نموندن. بالاخره تغییر بی هزینه نیست رفیق خوبم.

سرآغاز پیوند من و همرنج برمیگرده به زمانی که در رنج بودم ، نه اینکه الان نباشم ، نه! بالاخره رنج بخشی از این زندگیه. تفاوت من امروز اینه که راه التیام رنج هام و تبدیلشون به گنج رو بهتر از قبل بلدم.
اما این تفاوت از کجا شروع شد؟ میدونی رفیق گیر کار اونجاست که در رنجی ولی خودت خبر نداری.
چی بشه خوش شانسی بیاری و یه راهی پیش روت باز شه تا بخوای کشف کنی. تا وقتی توی تاریکی غوطه ور باشی درک از نور چه معنی میده؟
برای من هم نور معنایی نداشت با حال خودم خوش بودم و فکر میکردم اینی که دارم طی میکنم زندگیه. توهم دانش داشتم و فکر می کردم میدونم. فکر میکردم بلدم. روابط عمومی خوبی داشتم ولی نه به خاطر عشق به آدما ، نه! احساس چه میفهمیدم چیه؟ چنتا کتاب موفقیت خونده بودم و ذهن خامم قلبمه شده بود. روابط عمومی خوبم هم برای منافعم بود. تعریفم از زندگی خیلی با الانم فرق داشت. میگم که تو تاریکی عالم خودم بودم کنار درسم بیشتر تجارت رو دنبال میکردم. با آدم های موفق لینک میزدم. انصافا روابط عمومی خوبی هم ساختم ، بماند که بعد از اینکه ارزش هام عوض شد بعضی از این روابط پایدار نموندن. بالاخره تغییر بی هزینه نیست رفیق خوبم.

سرآغاز پیوند من و همرنج برمیگرده به زمانی که در رنج بودم ، نه اینکه الان نباشم ، نه! بالاخره رنج بخشی از این زندگیه. تفاوت من امروز اینه که راه التیام رنج هام و تبدیلشون به گنج رو بهتر از قبل بلدم.
اما این تفاوت از کجا شروع شد؟ میدونی رفیق گیر کار اونجاست که در رنجی ولی خودت خبر نداری.
چی بشه خوش شانسی بیاری و یه راهی پیش روت باز شه تا بخوای کشف کنی. تا وقتی توی تاریکی غوطه ور باشی درک از نور چه معنی میده؟
برای من هم نور معنایی نداشت با حال خودم خوش بودم و فکر میکردم اینی که دارم طی میکنم زندگیه. توهم دانش داشتم و فکر می کردم میدونم. فکر میکردم بلدم. روابط عمومی خوبی داشتم ولی نه به خاطر عشق به آدما ، نه! احساس چه میفهمیدم چیه؟ چنتا کتاب موفقیت خونده بودم و ذهن خامم قلبمه شده بود. روابط عمومی خوبم هم برای منافعم بود. تعریفم از زندگی خیلی با الانم فرق داشت. میگم که تو تاریکی عالم خودم بودم کنار درسم بیشتر تجارت رو دنبال میکردم. با آدم های موفق لینک میزدم. انصافا روابط عمومی خوبی هم ساختم ، بماند که بعد از اینکه ارزش هام عوض شد بعضی از این روابط پایدار نموندن. بالاخره تغییر بی هزینه نیست رفیق خوبم.

سرآغاز پیوند من و همرنج برمیگرده به زمانی که در رنج بودم ، نه اینکه الان نباشم ، نه! بالاخره رنج بخشی از این زندگیه. تفاوت من امروز اینه که راه التیام رنج هام و تبدیلشون به گنج رو بهتر از قبل بلدم.
اما این تفاوت از کجا شروع شد؟ میدونی رفیق گیر کار اونجاست که در رنجی ولی خودت خبر نداری.
چی بشه خوش شانسی بیاری و یه راهی پیش روت باز شه تا بخوای کشف کنی. تا وقتی توی تاریکی غوطه ور باشی درک از نور چه معنی میده؟
برای من هم نور معنایی نداشت با حال خودم خوش بودم و فکر میکردم اینی که دارم طی میکنم زندگیه. توهم دانش داشتم و فکر می کردم میدونم. فکر میکردم بلدم. روابط عمومی خوبی داشتم ولی نه به خاطر عشق به آدما ، نه! احساس چه میفهمیدم چیه؟ چنتا کتاب موفقیت خونده بودم و ذهن خامم قلبمه شده بود. روابط عمومی خوبم هم برای منافعم بود. تعریفم از زندگی خیلی با الانم فرق داشت. میگم که تو تاریکی عالم خودم بودم کنار درسم بیشتر تجارت رو دنبال میکردم. با آدم های موفق لینک میزدم. انصافا روابط عمومی خوبی هم ساختم ، بماند که بعد از اینکه ارزش هام عوض شد بعضی از این روابط پایدار نموندن. بالاخره تغییر بی هزینه نیست رفیق خوبم.